Posts Tagged گژاندیشی

پندنامه

 

تا صاحب ملک و پله و پول نباشی .. در دیده‌ی کس لایق و مقبول نباشی
هشتت گرو نه بود ای دوست، اگر تو .. در داد و ستد آخر بامبـول نباشی
با حقه چو بارت برسد سهل به‌منزل .. منت‌کش بازو و کت و کول نباشی

منقول نشو «منگل و ابله» بحکایات .. تا در شکم گرگ، چو منگول نباشی
باید که در این زندگی دوز و کلک‌بار .. با گول زدن سعی کنی گول نباشی
با کیـد و ریا، نرم بزن پنـبه‌ی کس را .. تـا تابلو از بسـتن ششلول نباشی

نشنو سخن کس که به‌انصاف گرایی .. آن به که به‌این مضحکه مشغول نباشی
کر بودن آدم همه از لطف الهی است .. گیرم که تو کر باشی و مسئول نباشی
کژ باش و کژاندیش و گریزان ز صداقت .. زنهار که سرگشته چو شاغول نباشی

پا بر سر مظلوم نه و پیشروی کن .. هشـدار که غـم‌خـوار شل و شـول نباشی
گیرم که تو را قدرت آرنولد نبوده‌است .. حیف‌است در این معرکه هرکول نباشی

ای شاعر! از این قافیه و وزن رها شو .. تا بندی این شیوه‌ی معمول نباشی
خوب است کمی نیز چنان خیـل مدرنان .. دربند مفاعیـلُ مفاعـول(!) نباشی
معنی و لطافت چه‌کسی گفت که اصل است؟ .. بگذار براین قاعده مشمول نباشی

بگریز ز غم‌ها که در این عمر دو روزه .. خوش نیست که خوش‌خنده وشنگول نباشی
با خنـده به درمان دل غم‌زده برخیز .. تا دلـزده  از شربت و کپسـول نباشی

– –

سعید سلیمان‌پور~

 

Comments (1)