در مجلس عيش حكومتى، وقتى چرچيل حسابى مست كرده بود ؛
يكى ار حضار ، كه خبرنگار هم بود، از روى حس كنجكاوى حرفه ايش (فضولى براى سوژه تراشى) پيش او رفت كه حالا ديگه حسابى پاتيل پاتيل شده بود، و در حالى كه چرچيل سرش رو پايين انداخته بود و در عالم مستى چيزهاى نامفهومى زير لب زمزمه مىكرد و مىخنديد ؛
گفت: آقای چرچیل! (چرچیل سرش را بلند نکرد)
بلندتر تكرار كرد : آقـاى چرچيل (خبرى از توجه چرچيل نبود)
(در شرايطى كه صداش توجه دور و برىها رو جلب كرده بود، براى اينكه بيشتر ضايع نشه بلافاصله سرش رو بالا گرفت و ادامه داد..)
شما مست هستيد ،
شما خيلى مست هستيد ،
شما بى اندازه مست هستيد ،
شما بهطور وحشتناک مست هستید..!
چرچيل سرش رو بلند كرد (در حاليكه چشمهاش سرخ رنگ شده بودن و كشـــدار حرف مىزد) به چشمهاى خبرنگار خيره شد و گفت:
خانم…..! (برای حفظ شئونات بخوانید خانم “محترم”)
شما زشت هستيد ،
شما خيلى زشت هستيد ،
شما بى اندازه زشت هستيد ،
شما بهطور وحشتناک مست هستید..!
مستی من تا فردا صبح میپره.. میخوام ببینم تو چه غلطی میکنی..؟